تجربیات من در تجارت در بازارهای جهانی ارز و طلا و...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت سرمایه در فارکس» ثبت شده است

بررسی دقیق نمودارهای فارکس: سطوح حمایت و مقاومت


دو مفهوم دیگر از مفاهمی بسیار مهم در بازار فارکس و بطور کلی بازارهای مالی٬ سطوح حمایت و مقاومت میباشند که شما به عنوان یک تاجر بازار٬ در هر شرکت فارکس و حساب فارکس با هر بروکری آنها را خواهید یافت. افراد مختلف ایده‌های خاص خود برای تشخیص مناطق حمایت و مقاومت را دارند. پس در ابتدا به مسائل پایه‌ای می‌پردازیم. به تصویر زیر توجه فرمایید:

همان‌طور که مشاهده می‌شود، روند زیگزاگی که به سمت بالا در حرکت است یک وضعیت صعودی را برای قیمت نشان می‌دهد. در چنین شرایطی، هر قله نقش یک سطح مقاومتی را ایفا می‌کند و قیمت برای حفظ روند صعودی خود، هر بار باید مقاومت قبلی را به سمت بالا بشکند.

اما بازار هرگز از نوسان جدا نیست. به عبارت دیگر همیشه صعود و نزول را در امتداد زمانیِ همدیگر داریم و فقط در مواقعی محدود و موقتی، یک نمودار حالت عمودی پیدا می‌کند. بنابراین پس از هر صعود، قیمت به پایین نیز حرکتی خواهد کرد و مناطق سبز رنگ را به عنوان حمایت ثبت می‌کند.

عکس این مورد، درباره روند نزولی صدق می‌کند؛ یعنی در یک روند نزولی هر کف، یک سطح مقاومتی را نشان می‌دهد و هر سقف یک سطح حمایتی را.

در اصل ماهیت هر دوی این سطوح «مقاومت در برابر قیمت» است ولی در هر روند، سطوحی که در برابر روند قرار می‌گیرند مقاومت به حساب می‌آیند و سطوحی که در موقعیت پشتیبانی از روند قرار می‌گیرند، حمایت نامیده می‌شوند. البته به طور عام، به سد در برابر صعود «مقاومت» گفته می‌شود و به سد در برابر نزول «حمایت».

نحوه تشخیص حمایت و مقاومت

نکته‌ای که باید به آن دقت داشت این است که بسیاری افراد، حمایت یا مقاومت را «خط» می‌پندارند حال آنکه این مفاهیم خیلی مواقع در قالب «مناطق دارای عمق» نیز در نمودار آشکار می‌شوند. به تصویر زیر دقت کنید:

همان طور که پیدا است سایه‌های پایینی ۳ شمع، خط افقی حمایت را شکسته‌اند ولی با این حال قیمت تا لحظه ثبت شده در نمودار بالا، قادر به عبور از سد نشده. بنابراین حمایت مورد نظر محدود به خط چشمی نمی‌شود و دارای عمق است.

اما چنین سطوح یا مناطقی چطور تشخیص داده می‌شوند؟ یکی از رایج‌ترین روش‌های تشخیص حمایت و مقاومت، تشخیص چشمی است. در این روش با نگاه کردن به سطوحی که قیمت دو، سه یا چند بار با فاصله زمانی نسبت به آنها واکنش نشان داده پی به وجود یک منطقه از نوع حمایت یا مقاومت می‌بریم.

روش‌های فنی دیگری برای پیش‌بینی کردن مناطق حمایت و مقاومت بالقوه وجود دارد که در درس‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت ولی نکته مهم این است که موثق‌ترین نوع تشخیص، همچنان تشخیص چشمی خواهد بود.

درجه اهمیت خطوط حمایت یا مقاومت

تشخیص درجه اهمیت سطوح به روش چشمی، چندان پیچیده نیست و می‌توان نکته‌های مهم زیر را برای آن بر شمرد:

۱. تعداد دفعات برخورد: هر چه تعداد عکس‌العمل‌های قیمت به یک سطح بیشتر باشد، درجه اهمیت آن سطح بالاتر می‌رود. به عنوان مثال سطحی که قیمت ۳ بار به آن عکس‌العمل نشان داده موثق‌تر از سطحی است که یک بار قیمت با برخورد به آن برگشت کرده.

۲. مدت زمان ماندگاری: یک منطقه‌ مقاومتی یا حمایتی که ۳ ماه در مقابل عبور قیمت پایداری کرده از منطقه‌ای که تنها ۲ روز از ایجاد آن می‌گذرد، مهم‌تر است.

۳. وقوع در تایم فریم‌ها بالاتر: بسیاری از مناطق حمایتی یا مقاومتی که در تایم فریم‌های پایین واقع شده‌اند، در تایم فریم‌های بالاتر حتی اثری از آنها دیده نمی‌شود زیرا در دل یک شمع یا میله بزرگتر قرار دارند و قابل تشخیص نیستند. اما هر چه تایم فریم وقوع چنین مناطقی بزرگتر باشد (تایم‌فریم‌های روزانه و هفتگی بسیار مهم هستند) حمایت یا مقاومت مورد نظر اهمیت بالاتری پیدا می‌کند.

۴. وقوع در نزدیکی سطوح روانی: برخی سطوح به خاطر رُند بودن و یا مورد انتظار بودن برای لمس توسط قیمت، اهمیت بالاتری دارند.

در تصویر زیر چند نمونه از حمایت و مقاومت دارای اهمیت نسبی مشخص شده:

شکسته شدن حمایت یا مقاومت

به یاد داشته باشید که شکسته شدن یک سطح یا منطقه مقاومتی (یا حمایتی) توسط یک شمع یا یک میله به سادگی قابل مشاهده است ولی این به معنای از بین رفتن مقاومت (حمایت) مذکور و تضمین حرکت قیمت در جهت مورد نظر نیست. به تصویر زیر دقت کنید:

در شرایطی مثل رویداد فوق، قیمت پس از شکستن حمایت اول به سادگی یک حمایت دیگر در ورای آن ثبت کرده و این بدان معنا است که یک منطقه حمایتی جدید بین این دو سطح شکل گرفته و در آینده نقش خود را در قبال قیمت ایفا خواهد کرد.

در چنین شرایطی، ما با یک شکست غلط روبرو هستیم یا به عبارت دیگر با تشکیل یک سطح مقاومتی یا حمایتی جدید، که در پیوند با سطح قبلی یک منطقه دارای عمق را تشکیل می‌دهد. به نمونه‌های آمده در تصویر زیر توجه نمایید:

تکنیک تعویض نقش

فهمیدیم که تشخیص شکست شدن یک سطح مقاومتی یا حمایتی کار چندان آسانی نیست. اما برای راحت‌تر شدن این امر می‌توان با در نظر داشتن مفهومی به نام «تعویض نقش» به شکسته شدن سطوح حمایت یا مقاومت توجه کرد.

«تعویض نقش» به این معنا است که به عنوان مثال، یک خط مقاومت بعد از شکسته شدن می‌تواند به یک خط حمایت تبدیل شود، و بالعکس. به این صورت که بعد از شکسته شدن، قیمت به سمت آن بر می‌گردد و با لمس آن و نشان دادن عکس العمل بازگشتی، تعویض نقش آن را تایید می‌کند و سپس به مسیر خود در جهت شکستی که اتفاق افتاده ادامه می‌دهد. در چنین شرایطی موقعیت‌های معاملاتی بهتری در دسترس معامله‌گران قرار می‌گیرد.

همان‌طور که می‌بینید با تکیه بر این تکنیک و کمی صبر می‌توان از صحت شکست یک خط حمایت یا مقاومت مطمئن شد. البته، تعویض نقش تنها یک بار می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و چنانچه خط دوباره شکسته شود، آن را کلا از روی نمودار حذف می‌کنیم.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید جواد اولیایی

انواع تحلیل در بازارهای مالی

سرمایه گذاری موفق در بازار فارکس نیازمند دانش سرمایه گذاری است و تنها بازکردن یک حساب فارکس با یک شرکت فارکس معتبر و یا دانلود متاتریدر۴ بر روی کامپیوتریا موبایلتان ضامن موفقیت شما نخواهد بود! برای فهمیدن پایه ای بازارهای مالی و مقدمات تجارت دربازار سهام و ارز و فارکس و باینری آپشن نیاز به دانستن مقدماتی داریم که دراینجا سعی میکنیم در حد توان به توضیح هرکدام از این موارد بپردازیم. در این میان دو نوع تفکر در میان تحلیل گران متداول است. بخشی معتقدند که برای بررسی بازار و انتخاب سهام برتر باید کلیه اطلاعات شرکت و اطلاعات رقبا را بررسی نمود. این گروه به فاندامنتالیست ها معروف هستند.در مقابل گروه دیگری معتقدند با بررسی روند قیمت ها به راحتی می توان تصمیم به سرمایه گذاری گرفت. این گروه که به تکنیکالیست ها معروفند بر اساس نمودار ها و روند بازار به تحلیل می پردازند.

تحلیل بازارهای مالی را می‌توان به دو نوع تقسیم کرد:

۱- تحلیل بنیادی (Fundamental): این روش را عموماً روشی بر پایه علم اقتصاد می‌دانند که در آن با استفاده از تحلیل نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مؤثر بر عرضه و تقاضای یک دارایی، آینده قیمت آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. به بیان دیگر با استفاده از دو مؤلفه عرضه و تقاضا، می‌توان تشخیص داد که قیمت یک دارایی در آینده افت خواهد داشت یا افزایش می‌یابد.

سخت‌ترین بخش این تحلیل، در نظر گرفتن تمام عواملی است که بر عرضه و تقاضا اثر می‌گذارند. یعنی آن تحلیلگری که بازار سهام، کالاها یا ارز را زیر نظر دارد بایستی بتواند چرایی و چگونگی اثرگذاری عوامل مختلف (مثل اعلام صورت‌های مالی شرکت‌ها «در رابطه با بازار سهام» یا اعلام سطح زیر کشت محصولات کشاورزی «در رابطه با بازار کالاها» یا اعلام نرخ بیکاری یک کشور «در رابطه با بازار ارز») بر روی اقلام مورد معامله را تشخیص دهد و بر اساس جمع‌بندی خود، اقدام به ورود در یک موقعیت معاملاتی (خرید یا فروش) کند.

۲- تحلیل تکنیکی (Technical): اساس این روش بر این تئوری استوار است که تمام اطلاعات بازار در «قیمت» نمود پیدا می‌کنند و با فرض درستی این نظریه، معامله‌گران می‌توانند با بررسی و شناسایی حرکات، رفتارها و الگوهای ثبت شده در نمودار قیمت یک دارایی، درباره ورود به موقعیت‌های معاملاتی تصمیم‌گیری نمایند.

تحلیلگران تکنیکی، به الگوهای مشابهی که در گذشته شکل گرفته‌اند نگاه می‌کنند و با در نظر داشتن اصل تکرار تاریخ، انتظار دارند که در صورت تشکیل یکی از آن الگوها در رفتار جاری قیمت، آن الگو مجدداً به تکمیل برسد و بدین شکل امکان معامله بر اساس موقعیت جدید، فراهم آید.

در دنیای معامله‌گری، زمانی که کسی صحبت از تحلیل تکنیکی می‌کند، نخستین چیزی که به ذهن می‌آید «نمودار قیمت» یا «نمودار نرخ برابری» است. تحلیلگران تکنیکی از نمودارها استفاده می‌کنند زیرا این قالب دیداری، آسان‌ترین راه برای به تصویر کشیدن رفتار قیمت در بستر زمان است.

با نگریستن به گذشته، می‌توان از داده‌های قیمتی-زمانی برای کسب سود از روندها و الگوهای جاری استفاده کرد، اما باید در نظر داشت که ابزارهای تکنیکی برای تحلیل نمودارها نیز بسیار زیاد هستند و نیز تعداد تفسیرها از یک نمودار واحد، می‌تواند به تعداد تحلیلگران آن باشد. بنابراین در زمینه تحلیل تکنیکی، بایستی از ابزارهایی استفاده کرد که تحلیل‌گر بیشترین ارتباط را با آنها برقرار می‌کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید جواد اولیایی

مدیریت سرمایه در بازارهای ارز و طلا

برای فهمیدن پایه ای بازارهای مالی و مقدمات تجارت دربازار سهام ٬ارز٬ فارکس و باینری آپشن نیاز به دانستن مقدماتی داریم که دراینجا سعی میکنیم در حد توان به توضیح هرکدام از این موارد بپردازیم. دانستن این مقدمات اگرچه برای شروع کار دربازارفارکس و مدیریت یک حساب فارکس لازم نیست ولی دانستن این مقدمات٬ احتمال موفقیت افراد در این بازار پرتلاطم را افزایش می دهد. شرایط ورود به بازارهای مالی به قصد انجام معامله و کسب سود، بسیار آسان است و این بازارها، افراد زیادی را برای معامله در آنها اغوا می‌کند. امروزه انجام معامله در بازارهای مالی به سادگی فشردن یکی از دکمه‌های صفحه کلید کامپیوتر است و هر کسی بدون دانش کافی می‌تواند آن را انجام دهد، ولی چنین فرد یا افرادی به هیچ عنوان معامله‌گر -حتی از نوع مبتدی- نیستند زیرا کار آنها بر تحلیل علمی استوار نیست. لقب مناسب برای چنین افرادی قمارباز است، نه معامله‌گر. زیرا آنها فقط با تکیه بر بخت و اقبال به این کار روی آورده‌اند.

هر معامله‌گری باید این دریافت را به خوبی در درون خود جا بیندازد که بازار بزرگ‌تر از تک تک نقش‌آفرینانی است که در آن به فعالیت مشغولند. بنابراین هرگز نباید با بازار درگیر یا به امید موفقیت شانسی وارد آن شد، بلکه باید بر اساس تحلیل (بنیادی، تکنیکی یا هر دو) با آن همراه گردید و از موقعیت‌های مختلف کسب سود کرد.

تقریبا تمام افرادی که مدتی را در این حرفه گذرانده‌اند، بر سر این مورد اجماع دارند که سه عامل برای موفقیت در بازارهای مالی و مدیریت حساب فارکس شما تعیین کننده است:

۱. مدیریت سرمایه

۲. دانش و تجربه (توانایی تحلیل بازار)

۳. نگرش فردی و روانشناسی شخصی

نادیده گرفتن هر یک از عوامل فوق یا کوتاهی در رعایت اصولی که بر مبنای آنها شکل می‌گیرد، بدون تردید منجر به از دست رفتن مقدار قابل توجهی از سرمایه می‌شود. در اینجا منظور از سرمایه، نه تنها سرمایه مادی بلکه حتی اعتماد به نفس و عمر افراد است. تجربه نشان داده که اکثر افراد در هنگام ورود به بازارهای مالی و فارکس ، خود را دارای بخت و اقبال بلند می‌پندارند و به غلط فکر می‌کنند که قادر هستند در لحظه، تصمیم‌هایی درست برای سرمایه‌گذاری و معامله اتخاذ کنند. این افراد به خاطر نداشتن تجربه کافی به راحتی اصول مدیریت سرمایه و یا اصول تحلیلی خود را زیر پا گذاشته و با نگرش غلط اقدام به ورود احساسی یا هیجانی به موقعیت‌های معاملاتی می‌کنند. سپس با وارد آمدن اولین ضرر به حساب معاملاتی‌شان، اقدام به ورود به موقعیت‌های غلط بعدی کرده و در مدتی کوتاه سرمایه خود را از دست رفته می‌بینند.

۴ نمونه از قوانین مدیریت سرمایه

از بین ۳ عامل لازم برای موفقیت که ذکر شد، ابتدا به نمونه‌ای از قوانین مدیریت سرمایه می‌پردازیم. ذکر این نکته ضرورت دارد که شما می‌توانید قوانین دیگری را هم به این مجموعه بیَفزایید تا بتوانید مدیریت سرمایه خود را دقیق‌تر اجرا کنید.

۴ قانونی که در زیر می‌آیند قوانین مدیریت سرمایه «جسی لیوِر مور» هستند که یکی از بزرگترین معامله‌گران قرن ۲۰ میلادی بوده. قوانین او همان قدر که در بحران مالی ۱۹۲۹ مؤثر بوده‌اند امروزه نیز می‌توانند به کمک معامله‌گران بیایند.

قانون ۱:همه پول خود را نبازید!

زمانی که فرد با دید قمار کردن وارد یک موقعیت معاملاتی می‌شود، وقوع هر اتفاقی ممکن است. می‌توان در یک لحظه ده ها برابر سود کرد و سپس در معامله‌ای دیگر همه آن را همراه با اصل سرمایه از دست داد. ولی معامله‌گران واقعی با دید درست و بر اساس تحلیل‌های خود وارد موقعیت‌های معاملاتی می‌شوند.

اما آیا از دست ندادن پول به همین سادگی است؟ اگر چنین بود همه می‌توانستند در این حرفه میلیاردر باشند. جسی لیور مور در حقیقت با وضع این قانون در صدد بر آمده تا این اصل ساده را در ذهن تثبیت کند که هر معامله‌گر بایستی هر آنچه در توان دارد انجام دهد تا در بازی باقی بماند و بر این اساس، هرگز نباید تمام سرمایه خود را روی یک موقعیت معاملاتی قرار دهد.

او معتقد است که معامله‌گر بایستی به صورت پلکانی سرمایه خود را به یک موقعیت معاملاتی تزریق کند. به این صورت که درصدی از آن را در ابتدا وارد معامله نماید، و سپس با وارد شدن به سود و کسب اطمینان نسبی از درست بودن تحلیل (بنیادی یا تکنیکی) خود، سرمایه بیشتر را تزریق نماید.

پس در واقع در اینجا هدف تزریق سرمایه به موازات حرکت قیمت در جهت دلخواه معامله‌گر است که منجر به انباشته نشدن ضرر بر روی اصل سرمایه خواهد شد. زیرا چنانچه تحلیل اولیه اشتباه بوده باشد، می‌توان با ضرری اندک از موقعیت معاملاتی خارج شد. حال آنکه در صورت ورود با کل سرمایه، ضرری سنگین‌تر در انتظار ما خواهد بود.

پس به بیان دیگر، این قانون به ما می‌گوید که «کسب سود بیشتر با تزریق کل سرمایه در گام نخست» در اولویت قرار ندارد بلکه محدود کردن ضرر است که باید اولویت نخست هر معامله‌گر باشد.

قانون ۲: همواره برای معامله خود حد ضرر تعیین کنید

یکی از پیشامدهای روانی که همیشه باعث فرو رفتن معاملات در ضرر می‌شود عدم پذیرش اشتباه بودن تحلیل است. در چنین مواقعی فرد با اصرار بی دلیل بر قطعیت تحلیل خود، موجبات فرو رفتن هر چه بیشتر معامله در ضرر را فراهم می‌کند که گاه به از دست رفتن کل سرمایه و بر هم خوردن تعادل روانی او نیز می‌انجامد.

از آنجا که اجتناب از ضرر امری محال است در صورت فرو رفتن معامله در ضرر، مفهومی به نام «حد ضرر» به کمک شما می‌آید که یکی از مهمترین اصول درمدیریت حساب فارکس است. این سطح احتیاطی که به آن «حد ضرر» گفته می‌شود بستگی مستقیم به «میزان ریسک شما بر روی آن معامله، حجم سرمایه حساب معاملاتی شما، و  فراریّت جفت ارز مورد معامله» دارد.

قانون ۳: همیشه پول نقد داشته باشید

یک معامله‌گر بدون پول نقد مساوی است با یک سینما بدون پروژکتور. هر معامله‌گری باید همیشه پول نقد در اختیار داشته باشد تا در مواقع اضطراری بتواند وارد معامله شود. در حقیقت این قانون باعث می‌شود که افراد از تزریق کل سرمایه خود -در قالب یک یا چند معامله- به بازار خودداری کنند و بیاموزند که گاهی با صبر، بازار موقعیت‌های بهتری را نصیب‌شان می‌کند. بنابراین در اختیار داشتن نقدینگی، مانند داشتن فشنگ در خشاب است. به خاطر بسپارید که این همیشه سرعت عمل نیست که برای شما موفقیت به بار می‌آورد بلکه گاهی «صبر» کلید موفقیت است. با داشتن پول نقد در حساب خود، همیشه آماده ورود به موقعیت‌هایی خواهید بود که مدت‌ها منتظر فرا رسیدن آنها بوده‌اید.

قانون ۴: به معامله اجازه پیشروی در سود را بدهید

برای خیلی‌ها سخت ترین بخش این حرفه، نه تحمل ضرر بلکه صبر برای رسیدن معامله به حد سود مشخص شده است. بسیاری مواقع، دو یا چند معامله قبلی که با ضرر بسته شده‌اند، بر روی «قدرت ریسک معامله‌گر و تحلیل صحیح بازار توسط او» اثر می‌گذارند و وی را از دستیابی به سودی که می‌توانست جبران آن ضررها باشد دور می‌کنند.

این بخش از معامله‌گری، جزو بزرگترین درگیری‌های درونی هر فرد است. لیور مور اعتقاد دارد که اگر یک معامله‌گر بتواند ضررهای خود را کوچک نگاه داشته و به سودها امکان رشد بدهد، بدون شک موفقیت از آن او است. بنابراین چنانچه تحلیل شما برقرار بود و نشانه‌ای دال بر نقض آن مشاهده نکردید، نباید تسلیم تردید، ترس یا دودلی خود شوید بلکه بایستی به تحلیل وفادار بمانید. ضمن اینکه اگر به دلایل غیر فنی معاملات خود را ببندید، هرگز تخمین درستی نسبت به صحت روش تحلیلی-معاملاتی خود نخواهید داشت که این نیز یکی دیگر از ایرادهای بزرگ تخطی از سیستم معاملاتی است.

بنابراین نگرانی خود را بیشتر معطوف معاملاتِ در ضرر فرو رفته کنید و در مورد معاملات سود دِه، فقط اجازه دهید تا مرز مناسب رشد کنند. البته این به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن قانون شماره ۲ نیست و شما برای تمام معاملات خود باید حد ضرر را تعیین کنید، حتی آنهایی که در سود هستند. منتهی زمانی که یک معامله در سود فرو رفت باید به مرور و پس از طی کردن فواصل مطمئن توسط قیمت، حد ضرر را نیز جا به جا کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید جواد اولیایی